عاطفه های عاشقانه
(فروغ فرخزاد)
نظرات شما عزیزان:
نيمه شب در دل دهليز خموش
ضربه ائي افكند طنين
دل من چون دل گل هاي بهار
پر شد از شبنم لرزان يقين
گفتم اين اوست كه باز آمده است
جستم از جا و در آئينه گيج
بر خود افكندم با شوق نگاه
آه، لرزيد لبانم از عشق
تار شد چهره آئينه ز آه
شايد او وهمي را مي نگريست
گيسويم درهم و لب هايم خشك
شانه ام عريان در جامه خواب
ليك در ظلمت دهليز خموش
رهگذر هر دم مي كرد شتاب
نفسم ناگه در سينه گرفت
گوئي از پنجره ها روح نسيم
ديد اندوه من تنها را
ريخت بر گيسوي آشفته من
عطر سوزان اقاقي ها را
تند و بي تاب دويدم سوي در
ضربه پاها، در سينه من
چون طنين ني، در سينه دشت
ليك در ظلمت دهليز خموش
ضربه پاها، لغزيد و گذشت
باد آواز حزيني سر كرد
جواب
(سامان نامی)
نیمه شب در دل دهلیز خموش
سوی منزل گه یارم رفتم
دل من از سر دیدار فروغ
پر شد از چشمه ی جوشان امید
با خودش گفت دلم کو خواب است
ارزویی که بسی بر باد است
اه ترسید دلم از ان عشق
که مبادا رفته باشم از یادش
تار شد چهره ی من از ان اه
چشم من بر لب ان پنجره بود
شانه عریان او را دیدم
نفسم ناگه در سینه گرفت
بخیالم که کس جز من بود
لیک در ظلمت دهلیز خموش
اشک چشمان مرا تار نمود
و شتابان راه خود کج کردم
در دل ظلمت دهلیز خموش
همچو یک روح نسیم
من از او دور شدم
و همان گونه که من دور شدم
باد اواز حزینی سر کرد
شعرهای که در وبلاگت نوشتی واقعا تاثیر گذاره...!!!!1
خیلی خوب هستش
خوشهال میشم به وبلاگ من هم سر بزنی.
با اجازت لینکت میکنم
اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن ، نه کم میاد و نه بند میاد . . .
سلام وب زیبایی داری
به منم سر بزن
اصلا قابل مقایسه با قبلنا نیست
خیلی قشنگ شده
سلام دوست عزیز .
به ما هم سری بزن .
اگه موافقی تبادل لینک کنیم .
(منو با نام خط سبز لینک کن و با استفاده از سیستم هوشمند وبلاگ
خط سبز اسم خودت رو به ثبت برسون ) .
منتظرتم .
Power By:
LoxBlog.Com |